کد مطلب:37328
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:22
پاسخ امام رضا(ع) و نيز تفسير آن به عمران كه سؤال كرد: «آيا چنين نيست كه خدا پيش از ايجاد مخلوقات ساكت بود و سخني نميگفت و سپس سخن گفت؟» چيست؟
امام عليّبن موسَيالرّضا(ع) در پاسخ عِمران فرمودند: سكوت ممكن نيست مگر اينكه پيش از آن نطقي (سخني) صورت گرفته باشد. مثل اين قضيّه اين است كه گفته نميشود كه چراغ ساكت است و سخن نميگويد و گفته نميشود كه: چراغ در آن روشنائي كه بما ميدهد با اراده اين كار را انجام ميدهد، زيرا روشنائي و كار وجودي صادر از چراغ نيست. چراغ جز موجوديّت خود چيزي نميباشد، وقتي كه چراغ براي ما روشن شد ميگوئيم: چراغ براي ما روشن شد و ما از روشنائي آن برخوردار گشتيم. اي عِمران با اين مطلب كه گفتم حقيقت مطلوبيت را درمييابي.
پاسخ امام(ع) به سؤال عِمران صابي فوقالعاده جالب و روشن و قاطع است. امام ميفرمايد: صدق سكوت و سكون و سخن نگفتن بر يك موضوع مستلزم ملكه و استعداد سخن گفتن در همان موضوع است. و چون خداوند مانند انسانها نيست كه استعداد سخن گفتن با وسائل معمولي داشته باشد، لذا اِسناد سكوت و سكون هم بر آن ذات اقدس امكانناپذير ميباشد، زيرا بتعبير اصطلاحي: تقابل سكوت و نطق، تقابل عدم و ملكه است، مانند بينائي و نابينائي، به ديوار نميتوان گفت: نابينا است و نميبيند، زيرا ديوار استعداد بينائي و ديدن ندارد. امام براي تفهيم عِمران به چراغ مثال ميزند و ميفرمايد: نميتوان گفت: چراغ ساكت است و سخن نميگويد، زيرا چراغ استعداد سخن گفتن ندارد. و اينكه خداوند با حضرت موسي(ع) سخن گفته است، مانند:
[منم پروردگار تو، نعلينت را درآور كه تو تحقيقاً در وادي مقدّس طُوي هستي.] طه/12
و ديگر آياتي كه خداوند در آنها از سخن گفتن خود خبر ميدهد، مقصود ايجاد الفاظ در فضا يا ديگر اجسام است، چنانكه براي تكلّم با موسي(ع) كلماتي را در درخت بوجود آورد. در نتيجه ايجاد سخن از طرف خداوند موجب تغيّر و دگرگوني او نميگردد. سپس امام ميفرمايد: نيز گفته نميشود: «چراغ در كاري كه ميخواهد براي ما انجام بدهد، روشنائي را با اراده براي ما بوجود ميآورد» زيرا روشنائي و روشنگري كاري نيست كه چراغ آنرا انجام بدهد، بلكه چراغ روشن ميشود و ما ميگوئيم: چراغ براي ما روشنائي داد و ما هم از آن برخوردار گشتيم. احتمال قوي ميرود كه مقصود امام بيان مثال دوم است دربارة چراغ، باين بيان كه چون روشنائي چراغ با اجتماع شرائط روشنايي، بايد روشن گردد و چراغ هيچ توانايي براي جلوگيري از اجتماع شرايط براي روشن شدن ندارد، چنانكه پس از اجتماع شرائط هيچگونه قدرتي براي خودداري از روشن شدن ندارد. پس بدانجهت كه چراغ توانائي خودداري از جمع شدن شرائط ندارد و قدرت خاموشي با وجود همة شرائط در آن نيست، لذا توانائي روشن شدن ارادي هم در او وجود ندارد، يعني وقتي كه چراغ با اجتماع همة شرائط روشن ميشود، اين روشنائي معلول ذاتي مجموع شرائطي است كه چراغ را روشن نموده است و هيچگونه راهي براي اراده و خواست چراغ در روشن نمودن وجود ندارد، لذا بايد گفت: چراغ روشن است نه اينكه چراغ كاري انجام ميدهد، يا اراده كرده است و كاري را انجام ميدهد. بنا باين بيان كه عرض شد، مسأله روشنائي چراغ هم كه امام فرموده است، مثال دوم براي قابل درك ساختن تقابل عدم و ملكه ميان خاموش بودن و روشن بودن چراغ، براي عِمران صابي ميباشد.
احتمال دوم در تفسير روشنائي چراغ كه امام(ع) بعنوان مثال فرموده است، اينست كه مقصود امام جلوگيري از اشتباهي بوده است كه ممكن بود به ذهن عِمران دربارة نور وارد شود، باين توضيح كه امام در تفسير كلمة نور فرمود: خداوند هدايت كنندة اهل آسمانها و زَمين است و مسلّم است كه هدايت از مقولة كار است و اين كار در خداوند متعال مسبوق به اراده و مشيّت است، در صورتيكه نور جهتي از وجود اقدس رُبوبي است كه در مجراي اراده و مشيّت قرار نميگيرد.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 15
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.